skip to Main Content
  حمایت
گزارش نخستین نشست‌ «توان‌افزایی جوامع محلی» در بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان

گزارش نخستین نشست‌ «توان‌افزایی جوامع محلی» در بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان

چگونه در زمانه‌ بی‌اعتمادی، اعتماد جامعه هدف را جلب کنیم؟

 

نخستین جلسه از دومین سری نشست‌های «توان‌افزایی جوامع محلی» در تاریخ دوشنبه نوزده تیرماه ۱۴۰۲ در بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان برگزار شد. موضوع محوری این نشست «مهارت‌های ارتباطی و شیوه‌های جلب اعتماد در فعالیت‌های توانمندسازانه جمعی در جوامع محلی: نگاهی به تجربیات ملی و بین‌المللی» بود. سخنرانان مدعو این نشست علمی، زارا امجدیان، پژوهشگر توسعه و کنشگر توسعه جوامع محلی و همکار پروژه‌های توسعه‌ای نهادهای ملی و بین‌المللی و کارشناس ارشد فلسفه از دانشگاه تهران و مریم کهنسال نودهی، پژوهشگر مطالعات شهری و توسعه و دکترای برنامه‌ریزی شهری از دانشگاه برلین (آلمان) بودند.

در ابتدای این جلسه، کاظم متولی مدیر واحد آموزش بنیاد توضیحاتی در مورد ماهیت دور جدید از نشست‌های بنیاد در حوزه توان‌افزایی جوامع محلی ارائه کرد. او به این نکته اشاره کرد که ویژه‌نامه دور پیشین نشست‌های بنیاد آماده انتشار است و در هفته‌های پیش رو روی وبسایت بنیاد منتشر خواهد شد.

مریم کهنسال نودهی سخنران نخست این نشست بود. او با اشاره به سابقه‌ی حضورش در جلسات پیشین بنیاد، به ویژگی پویایی این نشست‌ها اشاره کرد و مصداق این پویایی را در حضور چهره‌های جدید و مخاطبین نو در عین حفظ مخاطبین گذشته و پیشین این نشست‌ها دانست. کهنسال در ادامه، با ارجاع به دو تجربه‌ پیشین خود در دو طرح توسعه اجتماعی محلی در تهران در موقعیت کنشگر، تسهیلگر و پژوهشگر، در شهرک اکباتان و محله فرحزاد، به مسأله‌ تفاوت نقش خود در این طرح اشاره کرد که در یکی از آن‌ها تنها در موقعیت کنشگر دغدغه‌مند و در دومی در موقعیت تسهیلگر رسمی وابسته به نهاد ایفای نقش کرده‌بود. از نظر او این تفاوت موقعیت و نقش، به دو نوع الگوی متفاوت مهارت ارتباطی و دو نوع الگوی مختلف جلب اعتماد منجر شده بود.

 

از نظر کهنسال نودهی، بر اساس این تجربه‌ها به استفاده از تکنولوژی‌های ارتباطی و نقش مؤثر شبکه‌های اجتماعی در جریان فعالیت‌های معطوف به توانمندسازی جوامع محلی اشاره کرد.

او با اشاره به دومین تجربه‌اش در محله‌ دره‌ فرحزاد و سابقه‌ مواجهه‌ پیشین‌اش با مسائل زیست محیطی در این محله، به تلاش‌های انجام شده برای شکل دادن یک فرآیند از گردآوری زباله‌های آلی تا بازیافت آن‌ها در این محله و استفاده از انرژی‌های نو اشاره کرد. در این تجربه حداقل چهار ضلع مؤسسات و حامیان بین‌المللی، نهادهای واسط شهری ملی، سایر نهادهای غیردولتی فعال در محله و در نهایت شهروندان ساکن محله وجود داشت که هماهنگ کردن این چهار ضلع با یکدیگر یکی از مهم‌ترین چالش‌های این تجربه بود.

در این تجربه، پرسش از میزان و شیوه ارتباط با سازمان‌های رسمی و نهادهای عمومی نظیر شهرداری، نخستین مانع برقراری ارتباط مؤثر و اعتماد میان تسهیلگر و جامعه هدف بود. مقاومتی که در دو ضلع سمن‌های فعال در محله و شهروندان در اعتماد به سازمان‌های رسمی وجود داشت، جز با استفاده از طیفی از روش‌ها و اقناع جامعه‌ هدف کاهش نیافت. همچنین در برخی مقاطع و از سوی سازمان‌های رسمی، این مسأله وجود داشت که گویی موضوع اصلی، تنها جذب و کسب مبلغ اختصاص یافته از سوی نهادهای بین‌المللی و نه هزینه‌کرد این مبالغ بود. این پیچیدگی‌ها باعث شد که این پروژه در عمل به نتیجه‌ مد نظر طراحان آن نرسد اما ارتباط مؤثری میان جامعه هدف و تسهلیگر ایجاد کرد.

او در پایان و بخش جمع‌بندی صحبت‌های خود به این نکته اشاره کرد که شاید مهم‌ترین درس این تجرییات، نه استفاده‌ کلیشه‌ای، غیرپویا و غیرمنعطف از نظریات و روش‌های بیان شده در ادبیات بین‌المللی تسهیلگری، که برعکس،‌ داشتن خلاقیت، پویایی و انعطاف برای تغییر در راهبردها و تکنیک‌های مختلف بر اساس منطق موقعیت هر تجربه و هر میدان است. برای انجام چنین کاری، تسلط به این نظریات می‌تواند کمک‌کننده باشد.

در ادامه، سخنران دوم این نشست، زارا امجدیان، سخنان خود را با ذکر این نکته که صحبت خود را معطوف به کاویدن معنا و مصادیق مفهوم اعتماد در پروژه‌های توانمندسازی بین‌المللی با رویکرد اجتماع‌محور ادامه می‌دهد. وی سپس با اشاره به تجربیات پانزده‌ساله‌ خود در این حوزه، به تقابل دو تایی میان مفهوم «فریب» و «اعتماد» اشاره کرد. احساس فریب از نظر او، در نقطه مقابل اعتماد قرار می‌گیرد و در نردبان مشارکت نیز معنادار می‌شود.

معمولاً در شرح خدمات مد نظر سازمان‌ها و نهادهای رسمی، که پیش از آغاز پروژه‌های توانمندسازی، جامعه‌ هدف خود حضور ندارد و در این فضاها، عملاً مشارکت پیشینی در هدفگذاری وجود ندارد. در شرایط فعلی و بحران اعتماد به سازمان‌ها و نهادهای رسمی این عدم اعتماد و عدم مشارکت در مراحل پیشینی پروژه، اهمیت مضاعفی پیدا کرده‌است و به راحتی شکل نمی‌گیرد. در چنین شرایطی برانگیخته‌شدن احساس فریب خوردن در جامعه هدف، اثرات مهمی بر تمامی تلاش‌های آتی در این زمینه خواهد داشت.

وی سپس با اشاره به یکی از تجربیاتش در انجام طرح‌های توسعه‌ جوامع محلی در منطقه‌ دریاچه‌ی ارومیه برای حفظ زیستگاه برخی پرندگان اشاره کرد و ویژگی‌های خاص این پروژه را برای حاضران توضیح داد. امجدیان به تلاش‌های صورت گرفته در جریان این پروژه برای تحقق ایده‌ برانگیختن مشارکت خود روستاییان برای بهبود وضعیت محیط زیست و حفظ زیستگاه پرندگان مهاجر اشاره کرد. مسأله‌ صداقت تسهلیگر و برآورد جامعه‌ی هدف از میزان صداقت و اهداف او و اطمینان یافتن از دغدغه‌های اجتماعی و نه صرفاً سازمانی تسهلیگران نکته‌ی بعدی مورد اشاره‌ او بود؛ اینکه تسهلیگر بتواند به پرسش هوشمندانه‌ چگونگی آشتی دادن میان منافع نهادهای طراح پروژه و منافع جامعه هدف و محلی، پاسخی قانع‌کننده بدهد. این مسأله از نظر او جز با بهره‌مندی حداکثری از تخصص متخصصین زمینه‌ مورد نظر امکانپذیر نمی‌شود.

پس از پایان سخنان هر دو سخنران، در قسمت دوم، حاضران در نشست که از اقشار مختلفی چون کنشگران مدنی، نمایندگان برخی سازمان‌های دولتی نظیر جهاد کشاورزی و نیز جوانان علاقمند به فعالیت‌های مدنی و توسعه‌ای بودند، پرسش‌ها، نظرات و نقدهای خود را مطرح کردند. برخی از این نظرات مطرح شده عبارت بودند از: نسبت وعده و وعیدهای انتخاباتی و سیاسی با مفاهیم فریب و اعتماد، لزوم توجیه دو سویه جامعه و سازمان‌های رسمی و نهادهای عمومی حوزه فعالیت تسهیلگر و قطع شدن و عدم توجه مسئولین و سازمان‌های رسمی به زمانبر بودن و فرآیندی بودن پروژه‌های توسعه‌ای جماعت‌محور و موارد دیگری که با مسأله‌ی چگونگی جلب اعتماد و حفظ و تقویت آن مرتبط بودند. بخش پایانی نشست به گفتگوها و بحث گروهی میان حاضران در نشست درباره محورهای مطرح شده اختصاص یافت.