رونمایی از کتابی در رابطه با سرمایه انسانی داوطلب: عطش داوطلب در فعالیت مدنی ایران
همزی: «با طلوع هر صبح داوطلبیم»؛ این یکی از شعارهای بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان (همزی) است، بنیادی که سالهاست در حوزه توانافزایی اقتصادی و اجتماعی زنان در جوامع محلی در حال فعالیت است. این بنیاد بهتازگی کتابی تحت عنوان «جذب و نگهداشت سرمایه انسانی داوطلب در سازمانهای مردمنهاد» منتشر کرده است و چند روز پیش نشستی با همین موضوع و به جهت رونمایی از این کتاب برگزار کرد، نشستی که بسیاری از مدیران سازمانهای مردمنهاد و نیز نیروهای داوطلب در آن حضور داشتند.
فیروزه صابر، پایهگذار بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان، آسیه علینژاد، مدیرعامل بنیاد، فاطمه قاسمزاده، روانشناس و عضو هیئتمدیره انجمن پژوهشهای آموزشی پویا و الهام شهسوارزاده، دانشآموخته علوم اجتماعی و از پژوهشگران کتاب مذکور، سخنرانان این نشست بودند.
راهی دهساله برای بررسی به یک چالش
اگرچه فاصله بین تدوین و انتشار این کتاب یک بازه زمانی دهساله است، اما ضرورت پرداختن به این موضوع نهتنها کمرنگ نشده که با توجه به تحولات بسیاری که طی این یک دهه رخ داده است، توجه به آن بیشازپیش لازم به نظر میرسد. در مقدمه این کتاب کار داوطلبانه را اینگونه تعریف میکند: «هرنوع فعالیت آزادانه به نفع گروه و یا جامعهای بدون انتظار و چشمداشت مادی و با هدف بهبود زندگی افراد جامعه.» این که چنین فعالیتی چقدر میتواند بر جامعه اثر بگذارد و خود داوطلب چطور از جامعه تأثیر میگیرد مسئلهای است که بسیار به آن پرداختهشده و بیش از این نیز بسیار جای پرداخت دارد، ولی هدف اصلی این کتاب، یکی از چالشهای اصلی نهادهای مدنی بهخصوص در ایران است؛ دغدغه جذب و نگهداشت نیروهای داوطلب.
این کتاب از دل پژوهشی با این دغدغه بیرون آمد که چطور میتوان نیروهای داوطلب را در سازمانها جذب کرد و چطور میتوان آنها را نگه داشت؟ پژوهشگران این کتاب به سراغ ۱۵ سازمان مردمنهاد، مدیران این سازمانها و نیروهای داوطلب آنها رفته است و طی بیش از ۸۰ مصاحبه عمیق، انتظار متقابل مدیران سازمانها و داوطلبان از هم را احصا کرده و دلایل باقی ماندن داوطلبان در سازمانها را مشخص کرده است.
بنیاد نیکوکاری رایحه، مؤسسه محک، مؤسسه خیریه دهش پور، انجمن معتادان گمنام، انجمن زنان مدیر کارآفرین، مجتمع نیکوکاری رعد، شورای کتاب کودک، جمعیت دانشجویی امام علی (ع)، انجمن حمایت از کودکان، جمعیت زنان مبارز با آلودگی محیطزیست، بنیاد خیریه امید مهر، بنیاد نیکوکاری آل یاسین، جمعیت خیریه امام حسن مجتبی (ع) موسسه اسلامی خیره قائمی تهران و جامعه یاوری فرهنگی و همینطور مهندس خلیلی و شرکت بوتان در راستای تهیه این کتاب بسیار به بنیاد همزی کمک کردهاند.
علاقه به کمک داوطلبانه بهجای کار داوطلبانه
سخنران آغازین این نشست، خانم فیروزه صابر بود، کسی که بیش از سه دهه است بر روی موضوع فعالیت سازمانهای مردمنهاد در ایران تمرکز کرده است. او سخنان خود را با لزوم رسیدن به تعریفی مشترک از مفهوم داوطلب شروع کرد و گفت: «ما کار داوطلبانه را یک فعالیت آزادانهای میدانیم که بدون چشمداشت مادی انجام میشود و به نفع یک گروه و البته در مسیر بهبود کیفیت زندگی آن جامعه و یا گروه است. این از همان فعالیتهای فردی نوعدوستانه و خیرخواهانه شروع شده است و در مسیر توسعه خود به سازمانیافتگی رسیده است. در اوایل قرن ۱۹ اولین کشوری که مؤسسه خیری را شکل داد انگلستان بود.»
صابر فعالیت داوطلبانه را به دو لایه کار داوطلبانه و کمک داوطلبانه تقسیم کرد و ادامه داد: «در سال ۲۰۲۱، ایران در کمک مالی داوطلبانه رتبه ۲۳ را داشته، ولی در کار داوطلبانه رتبه ۹۳ را داشته است، پس نتیجه میگیریم که در ایران هنوز کار داوطلبانه پا نگرفته است. وقتی ما در یک سازمانی کار داوطلبانه میکنیم، برایمان نگاه تشکیلاتی شکل میگیرد. این باعث میشود که در چنین فضایی مشارکت اجتماعی بیشتری رخ دهد و وقتی مشارکت اجتماعی بالا برود، توسعه اجتماعی رخ میدهد و این یک چرخه مثبت است. در جامعهای که انحصارها و انسدادها بیشتر باشد مشارکت اجتماعی کم میشود و در نتیجه کار تشکیلاتی و نیز کار نیروی داوطلب سازمان یافته هم کم میشود.»
صابر به سبقه بنیاد در مواجهه با مسئله جذب و نگهداشت داوطلب اشاره کرد، چیزی که موجب شد تا ایده نگارش کتاب حاضر به ذهن تصمیمسازان بنیاد برسد: «ما در سالهای ۸۹ و ۹۰ در بنیاد، نشستهایی تحت عنوان «کارآفرینان اجتماعی» داشتیم که از دل آن به این مسئله برخوردیم که سازمانهای ما در جذب و نگهداشت نیروی داوطلب مشکل دارند. ما توانستیم در آن مقطع ۱۵ مؤسسه را به یاری بگیریم و به این کتاب برسیم. این کار پژوهشی در چهار محور انجام شد؛ بحث جامعه هدف این مجموعهها، بحث سرمایه انسانی با صبغه نیروی داوطلب، سیر تعامل و تصمیمگیری در این سازمانها و در نهایت چالشها و راهکارهایی که این مجموعهها دارند. این کار به همت الهام شهسوارزاده، زهرا حیدرزاده، زینب صفارزاده و ساناز قربانی انجام شد.»
داوطلبی؛ فعالیتی چندسویه
پس از فیروزه صابر، آسیه علینژاد، مدیرعامل بنیاد «توسعه کارآفرینی زنان و جوانان (همزی)» در رابطه با موضوع داوطلبی صحبت کرد و عنوان کرد تا این جلسه آغازی است تا بتوانیم در کنار هم به یک چارچوبی برای مقوله داوطلبی برسیم.
پس از آن خانم دکتر قاسمزاده با موضوع «داوطلبی؛ فعالیت چندسویه» صحبت کرد. او سعی کرد این مسئله را از منظر داوطلبان بررسی کند و گفت: «کار داوطلبی یک سویه فردی دارد، فردی که داوطلب است به خصوصیاتی میرسد که در سایرین دیده نمیشود. او رضایت و آرامش درونی دارد و این خصوصیتها باعث میشود تا از سلامت جسمی و روانی بیشتری برخوردار باشد.
سویه بعدی، خانوادگی است. من دیدهام که اگرچه داوطلبان وقت بیشتری را خارج از خانه و خانواده میگذرانند، ولی آن خانواده سلامت بیشتری دارد. بچهها از بزرگترها یاد میگیرند. مسائل خرد خانوادگی دیگر به چشم نمیآید چرا که در آن خانواده مسائلی وجود دارد که جایگزین مسائل خرد خانوادگی میشود.
سویه بعدی، اجتماعی است؛ این که جامعه از فعالیت این داوطلب چه سودی میبرد. رسیدگی به جامعه هدف سازمانهای مختلف، جز نیازهای اجتماعی ماست. همه این گروهها در جامعه جایگاه دارند؛ بنابراین در هر جامعهای که نیروی داوطلب بیشتری داشته باشد، جامعه مدنی قویتر است. در واقع جدای از سازمانهای غیردولتی، بر روی کل جامعه مدنی اثرگذار است.
ما به همدلی نیاز داریم، نه فقط در زمان بحرانها. همدلی یعنی من نیاز دارم که خودم را بگذارم به جای طرف مقابل خودم بگذارم و بتوانم دنیا را از دید او ببینم. این همدلی هم جنبههای مثبت رشد اجتماعی ما را تقویت میکند و هم جنبههای منفی آن را کاهش میکند. برای مثال وقتی همدلی زیاد میشود، خشونت کم میشود. حاصل اینها باعث میشود تا آسیبهای اجتماعی کم بشود.
در نهایت وقتی میزان داوطلبان در جامعه بالا میرود و جامعه مدنی تقویت میشود، به رشد و توسعه مدنی کشور کمک میکند. بهخصوص در کشور ما که دستگاههای حاکمیتی دغدغه سازمانهای غیردولتی را ندارند. یکی از عوامل مهم توسعه اجتماعی این است که جامعه مدنی توسعه پیدا کند و فعال شود و جامعه مدنی با حضور این داوطلبان فعال میشود.»
قاسمزاده به نحوه دستیابی به این ابعاد اشاره کرد و ادامه داد: «برای اینکه تا حدی به این زمینه برسیم باید ساختاری در نظر بگیریم که داوطلبان مؤثر باشند. هیئتمدیره مجموعههای مختلف نمیدانند که چطور باید یک داوطلب را در راستای کاری که در آن توانمند هستند فعال کنند بلکه از ابتدا فقط به نیازهای خودشان توجه میکنند؛ بنابراین مدیران و ساختارهای سازمانهای غیردولتی هم میتوانند در جذب و نگهداری داوطلبان مؤثر باشند و همانطور که میگوییم داوطلبان نیاز به آموزش دارند، حتماً مسئولین انجمنها هم نیاز به آموزش دارند تا بدانند با این داوطلبها چطور برخورد بکنند و چطور بین آنها تقسیمکار بکنند و بقیه مسائلی که در رابطه با نیروهای انسانی در هر سازمانی لازم است. مسئله بعدی که برای هم مسئولان و هم داوطلبان هر سازمانی لازم است، ارزشیابی است. نباید فکر کنیم که، چون نیروی کار، داوطلب است نباید مورد ارزشیابی قرار گیرد. در نهایت باید نظر داوطلبان و نیز گروه هدف را هم در تصمیمگیریهایمان اهمیت بدهیم. این موارد شاید بتواند انگیزه کار داوطلبی را در جامعه ما بالا ببرد. باید توجه کنیم که هیچ نکته غیرشفاهی، چه در بعد مالی و چه در بعد کاری و چه در هر ابعاد دیگری نباید در سازمانهای غیردولتی وجود داشته باشد.»
داوطلبی؛ تسکینی فردی یا راهبردی اجتماعی
در ادامه مراسم، خانم الهام شهسوارزاده در رابطه با انگیزههای داوطلبان برای فعالیتهای مدنی و حضور در حوزه داوطلبی صحبت کرد. از انگیزههای شخصی تا انگیزههای ملی میهنی و مذهبی، باعث میشود تا داوطلبان به حوزه فعالیت داوطلبانه ورود کند. بررسی عمیقتر از این انگیزهها، محور صحبتهای سخنران بعدی این مراسم بود. خانم الهام شهسوارزده که یکی از اعضای تیم پژوهش مربوط به کتاب «بررسی راههای جذب و نگهداشت سرمایه انسانی داوطلب در سازمانهای مردمنهاد» است، در همین رابطه گفت: «یکی از کسانی که در فاز پژوهشی با او مصاحبه کردیم، خانمی بودند که سالها در سازمانهای مردمنهاد چه به عنوان داوطلب و چه به شکل بنیانگذار فعالیت کردهاند. ایشان میگفتند که ما از جوانی آرمانهایی داشتیم که در همان راستا قدم به قدم پیش میرفتیم تا کمکم حسی از عدالت را به دست بیاوریم. این گفتگو مربوط به حدود ده سال پیش بود، ولی وقتی چند ماه قبل مجدداً به ایشان بر خوردم، میگفتند بعد از سی سال فعالیت مدنی و داوطلبانه احساس میکنم روند به این صورت است که دولت مداوماً فقیر تولید کند و ما با فعالیتهایمان به شکل موقت مرهمی بر روی این زخمها و نابرابریها بگذاریم و انگار که ما بر روی این وضعیت و حرکت این ماشین ساخت نابرابری و تبعیض صحه میگذاریم. این تلنگری بود که متوجه شوم، اگر چه تحقیق و تجربه میدانی برای فهم پیچوخمهای داوطلبی خیلی لازم است و ما هم در این کتاب همینکار را انجام دادیم و تأکید کردیم که چطور افراد برای فعالیت داوطلبانه خودشان معناسازی میکنند، ولی به باید این پیچوخم را کمی از بالاتر نگاه کنیم. باید ببینیم داوطلبی در مقیاس ملی و جهانی چه ویژگیهایی دارد؟ آیا داوطلبی بخشی از نسخه تغییر جامعه است یا بخشی از ماشین بازتولید نابرابری؟ آیا یک واکنش اخلاقی و انسانی است به این وضع نابرابری موجود یا یکی از تکنولوژیهای طراحی شده توسط قدرت است برای همسو کردن افراد به عنوان کوچکترین واحد اجتماع با همان ساختارهای از اساس نابرابر. البته منظور من از فعالیت داوطلبانه در اینجا بیشتر فعالیتهای نیکوکارانه است و نه انواع دیگر فعالیتهای داوطلبانه. موضوع هدف فعالیتهای نیکوکارانه، یک «دیگری» است و باید به آن توجه کرد. دو نوع استدلال هم در رابطه با فعالیتهای داوطلبانه مطرح میشود، یکی سودهای فردمحور که تجارب افراد مختلف در این زمینه در کتاب به شکل کامل آمده است و دیگر سود هم بهاصطلاح (prosocial) است. برای مثال میگوییم؛ میخواهم جهان بهتری بسازم یا ادای دینی به جامعه بکنم یا میخواهم برای قدرت متمرکز یک نیروی آلترناتیو تربیت کنم.
شهسواری سخنانش را با بررسی گفتمانهای مختلف در حوزه فعالیت داوطلبانه ادامه داد اضافه کرد: «در بررسی گفتمانهای مختلف مربوط به این حوزه، اگر مروری تاریخی داشته باشیم، میبینیم که هرکدام از این گفتمانها در راستای هم عمل میکنند. اولین گفتمان، خیریه است. این گفتمان در ادامه سنت خوبی است و داوطلبان میآیند تا به فقرا و نیازمندان خوبی کنند. یکی از انتقاداتی که به این گفتمان وارد میشود این است که، چون همواره یک گروه حامی هستند و گروهی کمک گیرنده، به تجمیع قدرت دامن میزند و به گسترش فرهنگ پدرسالاری در جامعه منتج میشود.
یک گفتمان شهروندی داریم که با گفتمان مشارکت مدنی تکمیل میشود، گفتمانی که میگوید داوطلبی وظیفه اجتماعی سیاسی شهروندان آزاد است در مقابل جامعه. این خوب است، ولی وقتی آن را وظیفه شهروندان میدانیم یعنی ساختار دولت ملت را قوی فرض گرفتهایم، پس مرز انسانها را با مرز کشورها، دوگانه فرض کردهایم و یک دوگانه نیازمندان و شهروندان آزاد هم رقم میزنیم، یعنی گویی اویی که خدمت میگیرد شهروند آزاد نیست!
گفتمان مشارکت مدنی از اواخر دهه شصت شمسی در جهان شروع شد، در امتداد فروپاشی بلوک شرق و سیطره منطق بازار بر جهان. در این گفتمان دولتهایی که قرار بود توسعه را به وجود بیاورند به ضد توسعه تبدیل شدند و اتفاق نظری به وجود آمد که از دل آن انجیاوها فعال شدند. این هم یکی از پیشنهادات بانک جهانی بود که وقتی خدمات توسط انجیاوها عرضه شود، رفت و آمد دولتها به آن آسیبی نمیرساند.
در نتیجه گفته شد که یک سه ضلعی متشکل از دولت، جامعه مدنی و شهروندان هستند که میتوانند یک جامعه را به ثبات رساند. تأکید این گفتمان بر روی دموکراسی بود، سازوکاری که بر اساس مشارکت است. البته این گفتمان سعی در سیاستزدایی از مسئله فقر داشت و این اصلیترین نقد به آن بود.
در نهایت عنوان شد ما باید با مشارکت شهروندان، دسترسی آنها را به بازار بیشتر کنیم تا عدالت بیشتری رعایت شود. این هم باعث سیاستزدایی از جامعه شد. این یعنی دولت بنا نیست که خدماتی بدهد و فقط وظیفه دارد تا پتانسیلهای نهفته را فعال کند. این مسیر هم با انتقاداتی روبرو بود بهخصوص زمانی که به قسمتهای حاشیهای میرسید. این روش اگرچه باعث میشد تا این جوامع وارد بازار کلی بشود، ولی ازقضا ارتباطشان را با مرکز دورتر میکرد. تأکید بر روی فرد بودن و مستقل بودن انجیاوها چیزی است که دولت به آن نیاز دارد تا در جایی که اقتداری ندارد بتواند مسئولیت را به دوش افراد یا انجیاوها بیندازد. این مسیر میتواند ازلحاظ اخلاقی هم مخاطرات خود را داشته باشد. گسترش داوطلبی بیش از آنکه معطوف به نیاز جوامع مربوطه باشد به تقاضای جوانان در جوامع توسعه یافتهتر است تا پاسخی بدهند به تمایلات درونیشان.
شهسواری در پایان بزرگترین مخاطره پیش روی فعالیت داوطلبانه را اینگونه برشمرد: «نقدهای زیادی به فعالیتهای داوطلبانه وجود دارد و باید بدانیم این نقدهایی که میشود، حتی آنهایی که به نژادها مربوط میشود، به شکاف قدرت مربوط است و ما هم درگیر آنها هستیم. این مرزی که بین گروه داوطلب و گروه دیگری وجود دارد و این دیگریسازی بزرگترین خطری است که فعالیت داوطلبانه میتواند داشته باشد. این که نفهمیم تفاوتی که بین کمکگیرنده و کمکدهنده وجود دارد یک ساخت اجتماعی است. در نهایت باید بگویم که مهم نیست به کدام یک از این گفتمانها پایبند باشیم، مهم این است که از بالا به فعالیت داوطلبانه نگاه کنیم و از نگاه رومانتیک به این نوع از این فعالیت دوری کنیم.»
در نشست رونمایی از کتاب «بررسی راههای جذب و نگهداشت سرمایه انسانی داوطلب در سازمانهای مردمنهاد» تریبون به سایر مدیران و داوطلبان حاضر در مراسم رسید تا آنها هم دیدگاه خود را در رابطه با این دغدغه فعالیت مدنی مطرح کنند، دغدغهای که نیازمند پژوهشهای بسیار و نشستهای متعدد دیگر است تا مسیر درست مربوط به آن ترسیم و سپس در میان نهادهای مدنی ترویج شود.